دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
کد خبر: 347624
۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰
شهید آوینی

حوزه/ خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌ که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار گذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود.

21 فروردین سال 1372،­ سید مرتضی آوینی به شهادت رسید. هنرمند متعهدی که رهبر معظم انقلاب به وی لقب سید شهیدان اهل قلم را داد. اما این شهید که تفکرات ارزشمندی در حوزه هنر هفتم داشت تنها بعد از شهادتش بود که مورد توجه قرار گرفت. آن‌هم در جشنواره‌ها و یادبودهایی که برای وی برگزار می‌شد و ما دیگر نشانی از تفکراتش را در سینما ندیده‌ایم. درباره شهید آوینی حرف برای گفتن زیاد می باشد، اما بهتر است قبل از هر چیز تا حدودی با او بیشتر آشنا شویم.

شهید آوینی در شهریور 1326 در شهر ری به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. وی از کودکی با هنر مأنوس بود و از همان زمان دستی در شعر، نقاشی و داستان نویسی داشت.  شهیدآوینی در سال 1344 به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد، اما زمانی آوینی خود را شناخت که توانست با اندیشه‌های حضرت امام (ره) آشنا شود ،لذا از آن دوران بود که راه اعتلا را در پیش گرفت. وی در این‌باره گفته: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام. به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارۀ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پرفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را­- بی آنکه آن زمان کتاب را خوانده باشم‌- طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌ که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار گذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید.  باید در جست‌وجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالب باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم».

آوینی پس از انقلاب به فیلمسازی روی آورد. از اولین کارهای وی می‌توان به «ترکمن صحرا»، «سیل خوزستان» و «خان گزیده‌ها» نام برد. گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو نفر از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی‌که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقۀ محاصره گریخت. پس از یک هفته که خرمشهر سقوط کرد و گروه که تازه توانسته بود شکل دوباره به خود گیرد، راهی منطقه شد. آن‌ها در جستجوی حقیقت ماجرا به خرمشهر و آبادانی رفتند سخت در محاصره بود. تولید مجموعۀ «حقیقت» این‌گونه آغاز شد.

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت. عملیات والفجر هشت که شروع شد، گروه دیگر منسجم و منظم شده بود. همین شد که مجموعۀ تلویزیونی روایت فتح در همان حال و هوا شکل گرفت و تا آخر جنگ هم ادامه پیدا کرد. بعد از اتمام جنگ نیز کارهای وی ادامه داشت وشهید آوینی  راه فیلمسازی خود را در حوزه مستند ادامه داد، حتی به دستور مقام معظم رهبری در سال 1370 موسسه فرهنگی هنری روایت فتح را تشکیل داد. در کنار کار فیلمسازی وی در عرصه نقدها و مقالات سینمایی ید طولانی داشت. برای همین ماهنامه سوره پایگاهی بود که در آن اندیشه‌های آوینی تبلیغ می‌شد.  شهیدآوینی روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه، در حال بررسی محل فیلم برداری مستند «شهری در آسمان»، بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.

 مطلب دیگر این‌که برای ارزیابی بهتر از جایگاه تفکرات این شهید، بهتر است که به این امر بپردازیم، سید شهیدان اهل قلم چه رویکردی را در سینما به­­عنوان عملکردی مطلوب مد نظر داشت. با این توضیح باید گفت، وقتی درباره شهید آوینی و تفکراتش در سینما سخن می‌گویم شاید این تصور در ذهن پیش آید که سینمای مد نظر او تنها سینمای بود که در آن ارزش‌های انقلابی نکته بارز و اصلی بود، البته این تصور تا حدودی درست است، اما این‌که خواسته مذکورچگونه در سینما محقق می‌شود، جای بحث دارد.  شهیدآوینی در ابتدا معتقد بود سینما باید زبانی داشته باشد که بتواند مخاطب را به سمت خود بکشاند، سپس باید به دنبال زدن حرف‌های خود باشد.

برای این گفته می‌توان، سخنان روشنی از شهید آوینی بیان کرد. آوینی در مقالات و یاداشت‌هایش، همیشه از آثاری که تنها هدفشان کسب رضایت جشنواره‌های خارجی بود، انتقاد می‌کرد، برای همین بسیاری از نقدهای وی موجود است که نسبت به چنین آثاری از جمله فیلم‌های عباس کیارستمی موضوع‌گیری می‌کرد. وی معتقد بود سینما ابزاری جذاب است که می‌تواند مبلغ اندیشه‌های برتر انسانی باشد. اتفاقی که در فیلم‌های جشنواره پسند خارجی به هیچ وجه روی نمی‌داد.

در همان زمان بسیاری از منتقدان و سینماگران با نقدهای وی مخالف بودند و شهید آوینی را با سخنان خود آزرده خاطر می‌کردند؛ دلیل چنین بی‌توجهی‌های به اندیشه‌های این شهید بزرگوار از سوی برخی این است که بسیاری از سینماگران ما، آرمان‌ها و آرزوهای خود را در سینمای غرب جستجو کرده و این مهم را فراموش نموده اند که سینمای کشوری اسلامی، باید الگوهایش را از فرامین اسلامی وام گیرد.

مطلب دیگری کمبودآن که در سینمای ما به شدت احساس می‌شود، این است که هنر هفتم ارتباط خود را با مراکز دینی و حوزه‌های علمیه قطع کرده ، هرچند در دهه اخیر فیلم‌های بوده؛ که در آنها محور و موضوع، روحانیت بوده اما همین آثار هم معمولاً روحانیت را به شکلی تصویر کرده­اندکه مد نظر فرهنگ غرب است، چون در این قبیل فیلم‌ها،  تنها رسالت روحانیت زهد شخصی است و به هیج وجه کارکرد اجتماعی و سیاسی در این تولیدات جای ندارد. این رویکرد به نوعی منادی تفکر جدای دین از سیاست است که به شکلی ظریف و فریبنده در کارهای مذکور مورد توجه قرار می‌گیرد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha